نویسنده: فیلیپ کان
مترجمین: سیّد مهدی امین و عبّاس علی رضایی



 

 


آلساندرو ولتا

آیا مزه برق را چشیده اند؟ «من نوک زبان خود را با نوار حلبی پوشانیدم و کف یک قاشق نقره ای را به قسمت خلفی زبان گذاشتم و آن گاه دسته قاشق را به حلبی وصل کردم.» این شرح یکی از آزمایش هایی بود که آلساندرو ولتا استاد فیزیک دانشگاه پاویا در ایتالیا به دانشجویان خود می داد. او انتظار داشت که زبانش یک مرتبه کشیده شده و منقبض گردد لیکن به جای آن فقط طعم ترشی را در زبانش حس کرد.
ولتا در 18 فوریه 1745 در شهر کومو در ایتالیا به دنیا آمد. کومو شهر زیبا و بزرگی است در کنار دریاچه کومو در پای کوهستان مشهور آلپ که همواره اشخاص ثروتمند و توریست ها را به خود جلب می کند.
خانواده ولتا ثروت زیادی نداشتند لیکن وی به وسیله بعضی از فامیل متنفذ خود در کلیسا توانست تحصیلات خود را ادامه دهد. و در هفده سالگی تحصیلات دانشگاهی خود را تمام کرد و در یکی از مدارس متوسطه کومو به تدریس پرداخت و تا سال 1779 یعنی تا سی و چهار سالگی به همان کار مشغول بود. در این سال از طرف دانشگاه پاویا دعوت شد تا رشته فیزیک را در آن دانشگاه به وجود آورد. وی در آن جا وقت کافی برای مطالعه و تحقیق پیدا کرد.
او قبل از این که به دانشگاه راه یابد موفق به اختراع الکتروفوروس، آلت تولید الکتریسیته به وسیله القا، شده بود که طی نامه ای آن را در انگلستان به جوزف پریستلی نوشت و توضیح داد. با این که الکتروفوروس مصرف عملی ندارد، ولی در آزمایشگاه ها و کلاس های درس برای بیان و اثبات الکتریسیته ساکن به کار می رود.
ولتا با استفاده از الکتروفوروس موفق به کشف بسیاری از قوانین حاکم به عمل ترکیبات مهم الکتریکی که امروز «کاپاسیتور» و «کندانساتور» نامیده می شود شد. ولتا خود نام کندانساتور را به وسیله اختراعی خود گذاشت ولی این کلمات هنگام ترجمه کتاب انتقالات به انگلیسی به وسیله مترجم انجمن سلطنتی لندن خلاصه شد و به صورت «کندانسر» درآمد. ولتا در وهله اول از این وسیله برای تقویت بار الکتریکی در عمل با الکترومتر و الکتروسکوپ های آن زمان آن چندان حساس نبودند استفاده کرد.
او یک الکتروفوروس را شارژ کرد و صفحات را از هم جدا کرد. اثر این کار افزایش پتانسیل یا ولتاژ بین صفحات مزبور بود. او نام این دستگاه را «میکروالکتروسکوپ» گذاشت.
در سال 1791 یکی از استادان فیزیولوژی و بیولوژی دانشگاه بولونیا به نام لویجی گالوانی، صفحات جداگانه فلزی را در آزمایشگاه دانشگاه مزبور آزمایش می کرد. وی قلاب برنجی نوک تیزی را از وسط صفحات گذرانید. یکی از دستیارانش نیز نوک چاقوی آهنی را به ماهیچه پای خود وصل کرد وقتی قسمت بالای چاقوی آهنی با قلاب برنجی تماس پیدا کرد جریانی به شدت در میان صفحات پدید آمد و آن ها را حرکت داد. گالوانی چندین بار این آزمایش را انجام داد و نتیجه را یکسان دید.
گالوانی مشاهدات خود را منتشر ساخت. او فکر می کرد که این عمل ناشی از الکتریسیته حیوانی ای است که ذاتاً در بدن وجود دارد. ولتا نتایج آزمایش گالوانی را خواند ولی در آن تردید کرد و وقتی شخصاً آن را آزمایش کرد گفت: «من شخصاً این معجزه را دیدم و تردیدم برطرف شد.»
با وجود این ولتا متقاعد نشده بود که این «الکتریسیته حیوانی» است بنابراین مطالعات خود را ادامه داد. در 20 مارس 1800 نامه ای، که شهرت فراوانی کسب کرد، به انجمن سلطنتی لندن نگاشت و در آن پیل صفحات تمیز و کاملاً خشک نقره و روی را برداشت و صفحات مقوایی آغشته به آب نمک (با نمک زیاد) را با آن ها در یک پیل به ترتیب زیر گذاشت:
یک ورق نقره با یک ورق مقوا، یک ورق روی و نقره با یک ورق مقوا، روی و الی آخر... از انتهای پیل یک جریان دایمی برق به وجود آمد. ولتا بدین وسیله اولین پیل الکتریکی را درست کرد که امروزه این پیل ها به صورت باطری خشک در همه جا مصرف دارند. او برای اولین بار در تاریخ یک منبع الکتریسیته دایمی را ساخته بود. وقتی نیز او قاشق نقره و نوار حلبی را روی زبان خود گذاشت به وسیله آن دو فلز عملاً نوعی پیل الکتریکی درست کرد: دو فلز مختلف و یک مایع به عنوان هادی الکتریسیته!
کشف ولتا، زمینه های جدیدی در تحقیقات الکتریکی و شیمیایی به وجود آورد. با استفاده از پیل الکتریکی، در مدت کوتاهی، دانشمندان موفق به تجزیه آب به دو عامل اکسیژن و هیدروژن شدند. دیوی به کشف سدیم و پتاسیم موفق شد و مطالعه الکتریسیته و مغناطیس با سرعت زیادی ترقی کرد.
افتخارات زیادی نصیب ولتا شد. ناپلئون او را به پاریس دعوت کرد تا در انستیتوی پاریس سخنرانی کند. به یادبود او یک مدال طلا ضرب شد. وقتی می خواست، به علت کبر سن، از مقام خود در دانشگاه استعفا دهد مقامات دانشگاهی با اعطای حقوق کافی از او خواستند تا در شغل خود باقی بماند و فقط سالی یکی دو بار کنفرانس بدهد. او از لومباردی به سناتوری انتخاب شد. امپراتور اتریش، ریاست دانشکده فلسفه پادوا را به او اعطا کرد. ولتا در سال 1819 در هفتاد و چهارسالگی بازنشسته شد و به موطن اصلی خود کومو، بازگشت و هم در آن جا به سال 1827 درگذشت. به یادبود او در شهر کومو مجسمه زیبایی برپا کردند و از آن بالاتر بین المللی کردن نام ولتا در الکتریسیته می باشد. در سال 1893 کنگره دانشمندان الکتریسیته برای جاودانی ساختن نام وی واحد نیروی مولد برق را «ولت» نامیدند.
پیل الکتریکی اختراعی ولتا بود که جهان را در آستانه عصر الکتریسیته قرار داد.
منبع: کان، فیلیپ؛ (1389) دانشمندان بزرگ، ترجمه سید مهدی امین و عباسعلی رضایی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی